ما عاشق و مستیم و طلبکار خداییم
ما باده پرستیم و از این خلق جداییم
بر طور وجودیم،چو موسی شده ازدست
بی پا و سر،آشفته و جویای لقاییم
روحیم که در جسم نباشد که نباشیم
موجیم که در بحر به یک جای نیاییم
در صومعهٔ سینهٔ ما یار مقیم است
ما از نظرش صوفی صافی صفاییم
ما غرق محیطیم،نجوییم دگر آب
ای بر لب ساحل!تو چه دانی که کجاییم؟
ماییم که از سایه گذشتیم دگر بار
ما سایه نجوییم،هماییم هماییم
ماییم که از ما و منی هیچ نماندست
در عین بقاییم و منزه ز فناییم
گاهی چو هلالیم و گهی بدر منیریم
گاهی شده در غرب و گه از شرق براییم
سید چه کنی راز نهان فاش نگفتیم
در خود نگرستیم،خداییم خداییم...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:bale...
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگ تر می شوم برای تو

.gif)
.gif)
.gif)
...
.gif)